یه کوآلا فقط وقتی از خوابش می زنه که بدونه قراره بره تو جنگل اکالیپتوس بگرده و واسه خودش هر درختی رو که می خواد انتخاب کنه و روی شاخه هاش چرت بزنه و گهگاهی یه اکالیپتوس بندازه گوشه ی لپش و خرچ خرچ بخوره و باز دوباره چرت بزنه.
من اون کوآلام که پس از هزاران سال ۶ صبح پاشدم که برم تو جنگل کتاب ها غلت بزنم و کیف کنم. وگرنه هیچ چیز دیگری نمی تونه منو اون وقت صبح از خواب بلند کنه و لباس بپوشونه و رژ 01 دبورا بزنه و خط چشم نارنجی بکشه و آویزون مترو و اتوبوس به مقصد برسونه. یه عالم کتابی که نخونده بودم رو خوندم و خرکیف هر دو جهانم.
مطمئنم اگر ادبیات کودک و نوجوان نبود من هرگز کتاب خون نمی شدم هرگز
اما چون دکانی نیست تا دوست معامله کند، آدم ها مانده اند بی دوست
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم، نابوده به کام خویش نابوده شدیم ...
یه ,بزنه ,کتاب ,کنه ,خرچ ,صبح ,چرت بزنه ,کنه و ,تو جنگل ,بزنه و ,هرگز کتاب
درباره این سایت