دیگه گل سرخ زیر تجیر نیستم که یه روزی یه جایی یک نفر از اون سر دنیا منتمو می کشید. دقیقن روباهه شدم که باید توی گندمزار بشینم و چشم به غروب بدوزم و با این کنار بیام که خودم خواستم خودم خواستم خودم خواستم که اهلی م کنه و حالا که می خواد برگرده اخترکش حق ندارم ثانیه ای بی قراری کنم
دیار اسرار آمیزی ست دیار اشک
نهاد و گوهر رو چشم سر نمی بینه
خودت گفتی تا ابد مسئول گلتی ولی وقتی بی هوا گذاشتی و رفتی چوب جادو ازم یه روباه اهلی شده ی رها شده ی غمگین ساخت.
goush_mahi@
اما چون دکانی نیست تا دوست معامله کند، آدم ها مانده اند بی دوست
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم، نابوده به کام خویش نابوده شدیم ...
خواستم ,اهلی ,یه ,چشم ,بی ,تو ,خودم خواستم ,خواستم خودم ,شده ی ,که اهلی ,گلتی ولی
درباره این سایت