محل تبلیغات شما

دلم می خواد روزی صدهزار وعده بگیرمش فشارش بدم و موهاش رو که بوی آبنبات پاستیلی آیدین با طعم انگور می ده نفس بکشم و قربون دست و پای پارچه ای و لپ های گل انداخته و موهای فرفرونیش برم.
منجوق ننه پَرَبشه و خواهر آقا جِقه و عمه ی چارشیویدی که نوه م باشه :)))) فقط اون جوجه اردک پلاستیکی که بالای سر بچه م کمین کرده :))
به محض اینکه رسید دستم قرتی مِرتیش کردم و یه چشم قربونی هم سنجاق کردم به لباسش تا بچه ی دلربام‌ از چشم حسود در امان باشه :)) کلی هم باهاش حرف زدم و دورش گشتم. البته دور از چشم آقا جِقه. بچه م روحیه ش حساسه مثل مادرش :))



اما چون دکانی نیست تا دوست معامله کند، آدم ها مانده اند بی دوست

انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زنده‌ای نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی

دردا و ندامتا که تا چشم زدیم، نابوده به کام خویش نابوده شدیم ...

بچه ,چشم ,م ,آقا ,ننه ,جِقه ,از چشم ,بچه م ,آقا جِقه ,هم سنجاق ,سنجاق کردم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی ولی عصر (عج) اصفهان unisadty nenebappi niemisano guisubrodar sembcepdota بداغ اباد نوشته های یک معلم روستایی معرفی بهترین سایت های ایرانی لنده ماشین کنترلی دیوار رو اسپایدر با ارسال فوری و گارانتی تحویل